English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3811 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hypertension U بیماری فشار خون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
acupressure U روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
Other Matches
sequela U بیماری ناشی از بیماری دیگر
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
illness U بیماری
diseases U بیماری
pathogenic U بیماری زا
malady U بیماری
maladies U بیماری
virulent <adj.> U بیماری زا
epizootic U بیماری
illnesses U بیماری
disease U بیماری
parkinsonism U بیماری پارکینسون
pick's syndrome U بیماری پیک
pott's disease U بیماری پوت
to be laid up with something U بیماری گرفتن
pathognomy U بیماری شناسی
pick's disease U بیماری پیک
encephalopathy U بیماری مغزی
lumpy jaw U بیماری "اکتینومیکوز"
pathogenesis U بیماری زایی
down's disease U بیماری داون
mental illness U بیماری روانی
nosophobia U بیماری هراسی
nosophilia U بیماری خواهی
neuropathy U بیماری عصب
mental disorder U بیماری روانی
mental disease U بیماری روانی
Diagnosis. U تشخیص بیماری
venereal disease U بیماری مقاربتی
wilson's disease U بیماری ویلسون
sick leave U استراحت بیماری
ailments U بیماری مزمن
ailment U بیماری مزمن
some kind of sickness U یک نوعی از بیماری
rabies U بیماری هاری
addison's disease U بیماری ادیسون
advantage by illness U بهره بیماری
radiation sickness U بیماری اشعه
The symptoms ( of a disease) . U علائم بیماری
radiation sickness U بیماری تابشی
radiation sickness U بیماری برتابشی
legionnaires' disease U بیماری لژیونرها
AIDS U بیماری سیدا
alzeimer's disease U بیماری الزایمز
AIDS U بیماری ایدز
VD U بیماری زهروی
illnesses U بیماری کسالت
illness U بیماری کسالت
tay sach's disease U بیماری تی- ساکس
sick bed U بستر بیماری
catamnesis U تاریخچه بیماری
pathophobia U بیماری هراسی
epilepsy U بیماری صرع
symptomatic U نشانه بیماری
to have something [a disease, an illness] U بیماری گرفتن
to be ill with something U بیماری گرفتن
Parkinson's disease U بیماری پارکینسون
to be down with something U بیماری گرفتن
remission U بهبودی بیماری
herpes simplex U بیماری تب خال
VD U بیماری مقاربتی
insect vectors U حشرات بیماری زا
pestilence U بیماری طاعون
love sickness U بیماری عشق
graves'disease U بیماری گریوز
psychosis U بیماری روانی
hansen's disease U بیماری هنسن
yellow fever U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow jack [colloquial] [yellow fever] U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
to get back on one's feet U بهتر شدن [از بیماری]
beriberi U بیماری کمبود ویتامن B
pox {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
he fell ill U به بستر بیماری افتاد
malady U فاسد شدگی بیماری
black vomit U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
red plague {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
variola {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
polio U بیماری فلج اطفال
maladies U فاسد شدگی بیماری
hemiparasite U انگلهایی که بیماری زا نیستند
haemorrhoid [British] U همورویید [بیماری] [پزشکی]
allopathy U معالجهء بیماری با اضداد ان
iatrogenic illness U بیماری پزشک زاد
basedow's disease U بیماری بیس داو
wernicke's encephalopathy U بیماری مغزی ورنیکه
insect vectors U حشرات ناقل بیماری
migraine U میگرن [پزشکی] [بیماری]
hemorrhoid [American] U بواسیر [بیماری] [پزشکی]
haemorrhoid [British] U بواسیر [بیماری] [پزشکی]
inpatient U بیماری که در بیمارستان میخوابد
to pass a disease on U بیماری منتقل کردن
to die of an illness U در اثر بیماری مردن
paranosis U بهره کشی از بیماری
flight into sickness U پناه بردن به بیماری
epinosic gain U بهره ثانوی بیماری
loose smut U بیماری زنگ گندم
diphtheria [diph] U دیفتیری [پزشکی] [بیماری]
hemorrhoid [American] U همورویید [بیماری] [پزشکی]
paranosic gain U بهره اصلی بیماری
primary gain U بهره اصلی بیماری
fifth disease [Erythema infectiosum] U بیماری پنجم [پزشکی]
diathesis U بیماری پذیری ارثی
gilles de la tourett's disease U بیماری ژیل دو لاتورت
fungus U فونجی بیماری قارچی
slapped cheek syndrome U بیماری پنجم [پزشکی]
pesthole U لانه بیماری ومیکروب
psychosomatic disease U بیماری روانی- تنی
secondary gain U بهره ثانوی بیماری
smallpox {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
low voltage distribution system U شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
vesical calculus U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
cystolith U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
bladder stone U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
nephrolith U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
to lay low U خیلی ضعیف کردن [بیماری]
kidney stone [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
renal calculus [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
pathoneurosis U روان رنجوری بیماری زاد
bladder calculus U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
varicella U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
melituria U بیماری قند سلس البول
Hand, foot and mouth disease [HFMD] U بیماری دست، پا و دهان [پزشکی]
enphytotic U بیماری همه گیر شایع
hunger osteopathy U بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
chicken-pox {sg} U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
locoism U نوعی بیماری اسب ودام
epidemic U واگیر بیماری همه گیر
epidemics U واگیر بیماری همه گیر
chicken pox {sg} U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
The soldiers died from illness and hunger. U سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
glanders U بیماری مسری اسب و انسان
vaccinates U برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinated U برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinate U برضد بیماری تلقیح شدن
yellow fever U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
dementia U دمانس [نوعی بیماری] [پزشکی]
symptomatology U علم شناسایی نشانههای بیماری
lepidosis U بیماری پوست پولک دار
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
to d. in one's bed U دراثر پیری یا بیماری مردن
yellow jack [colloquial] [yellow fever] U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
computer assisted diagnosis U تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
vaccinating U برضد بیماری تلقیح شدن
poliomyelitic U وابسته به بیماری فلج کودکان
poliomyelitic U مبتلا به بیماری فلج کودکان
nephrosis U بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
an in patient U بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
favus U نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
schizo U شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
sick-out U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
pesthole U مکان مستعد برای بیماری واگیر
lymphogranuloma U ورم غدههای لنفاوی بیماری هوچکین
spirochetosis U ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
dead on arrival U مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
sick-outs U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
get about U ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
cutaneous leishmaniasis U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
Jimmy Carter has cancer. U جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
leishmaniosis U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis U لیشمانیوز [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
immunotherapy U معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
greensick U مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
laparotomy U شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
chiclero's ulcer U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
dementia U زوال عقل [نوعی بیماری] [پزشکی]
tropical sore U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
oriental sore U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
yaws U بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
psychosurgery U جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
helminthology U مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
foulbrood U بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
toxicosis U بیماری ناشی از خوردن زهر ایجاد مسمومیت
agoraphobic U شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
tree surgeon U ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
endemic U بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
order of council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
urologic U رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urology U رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
acanthosisnigricans U بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
urological U رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
preclinical U وابسته به زمانی که بیماری از نظر بالینی قابل تشخیص نشده باشد
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1مرض سینه وبغل
1jenny tried to explain that Barretts had to eat,just like other people
1offshoring
1pushrod
2crucification
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com